“زن، زندگی، آزادي” را
آواز دادی، تو، رسا
آوای تو، شد یکصدا
از قلبهای شعلەور
زنها و مردا، همصدا؛
بانگ: زن و آزادي را
زن، زندگی، آزادي را؛
زلف بەخون آغشتەات
با طرەی افشان، رها
پرچم شدە مارا همە
همراە صد، هزار آوا
آوای سرخ مرد و زن
گستردە تا هر بیکران
شهرا و کشورهای دور
از قلبهای آتشین
بغض فروخفتە
و خشم
جوش و خروش بی امان؛
من گریەکردم، گرم گرم
همراە مادر؛ همرە
آن سوگواران همە
دامن-فشان بر خاک تو
آرامگاە تازەات
بشنو تو بانگ-آوای ما:
“نمردەای؛ ژینای ما”
“رمزی شدی؛ رمز قیام
تو، بر ستم؛ بر قلدري
چون پرچمی آلالەگون
افشان باد
چون رمزی از
“زن، زندگي، آزادگي”!
چون رمزی از
“زن، زندگی، آزادگي”!
آزادگي!
آزادگي…