سەد بەهار بەشوێن مارکس دا


بە بۆنەی
ساڵیادی مەرگی مارکس

مصلح ڕێبوار؛ مارسی 1983


Mهاوڕێ؛

هۆزان؛

مەزن؛

رابەر؛

هاوڕێ مارکس!

سەد بەهاره بەجێت هیشتوین.

سەد بەهاره،

سەدبەهاری پڕله هەڵس و کەوت و خەبات؛

کەوا سیمای دلیرانەت؛

پیری پسپور!

گەشترین و روونترین ئەستیرەمانه

بەرەو ئاسۆی گەش و روونی سوسیالیسم

بەرەو ئاوات؛

***

زۆر لەمێژه

ئاڵای پیرزی بیر و ڕات

کەوتوەته سەر شان و باهووی

پرولیتاریای جیهانی

کەوتوەته دەستی لیزانی پالەوانی بیر و باوەر

هاوڕێی پیشرەوی جه نگاوەر

هاوڕێ لێنین!

***

هەرچەند، ئەوا ماوەیەکه،

گەردی زەردی

نەشەکاوەیي لەمێژین

نیشتوەتەسەر

ئەو ئاڵا سوورەی تۆ و لێنین

بەڵام ئەمڕۆ

کەوا دیسان

سەراسەر کۆمەڵی جیهان

وەک خاکەلێوه

لێواوە

به تەوژمی شۆڕشی پرولێتێری

گەردی زەردی هەلپەرستي

له ئالاکەت دەتەکێنین

چەنای چەن سال، پاش تۆ و لێنین

ئاڵای سووری بیر و باوەڕی پیرۆزتان

دەشەکینین!

بەهاری سال

به گوڵی ئاڵ

به گوڵی ئاڵی ئاڵای سوور

دەنەخشێنین!

هاوڕێی هۆزان!

ئیمه، هەمان

هاوڕێیانی مانیفیستی کومونیستین!

ئێمه، هەمان

هاورێیانی مانیفیستی کومونیستین

شادباش روز جهاني زن؛ و خواست تعطیل رسمي هشت مارس، برای برگزاري آن!

زندەباد ٨ مارس؛ و خواست تعطیل رسمي

برای برگزاري روز جهاني زن،

فارغ از دغدغەی کار مزدي!

بازنشر یک نوشتەی دەسال پیش:

(با اصلاحاتی اندک، برای این بازپخش)

مصلح ریبوارMarch 01, 2012

کمونیستها وکارگران آگاه، صاحب جنبش برابری زن و مرد هستند. این یک حقیقت تاریخی است که فمینیسم بورژوایی زن-ستیز میخواهد برآن سرپوش نهد. برابری کامل زن و مرد در کلیەی عرصه های اجتماعی و البته اقتصادی، به نفع هردو نیمەی طبقەی کارگر، از زن و مرد، است؛ و منظور من از طبقەی کارگر، نه آن سیمرغ نادیدنی و افسانه یی، بلکه همەی زنان و مردانی است که تو امروز در محل کارت و در خیابان و پارک ها و فروشگاهها میبینی. آری؛ 99% و قدری هم بیشتر، از (بیش از) 7میلیارد بشر!

همین طبقه بود که از دو قرن پیش و از گلوی زنان تازە-کارگرشدەی سپیدەدمان سرمایەداري، زمزمەی “برابری زن و مرد” را سرداد و هموارە آنرا تئوریزەتر و روشنتر نمود، تا اینکە یکصد و پانزدە سال پیش، در میامی به میدان آمد و با خواست دستمزد برابر زن و مرد و حق رای زنان، مهر خود را برجنبش زنان زد؛ جنبشی که تنها پس از ابراز وجود اجتماعی کارگران زن و از قرن نوزدهم و از سپیده دم آگاهی کمونیستی طبقەی کارگر، آغاز گشته بود! چه کسی میتواند ادعا کند که پیش از آن، مثلا پیغمبری، از میان 124 هزار، عقلش بەاین، قد داده بود یا متفکری، سقراطی، افلاطونی، کنفسیوسی، دقیانوسی این خواست را به میان کشیده بود!؟ آری؛ کم-کم و از نیمەی دوم قرن نوزده و بر زمینەی اجتماعی تودەهای زن کارگر، مارکس و انگلس ما و آگوست ببل ما و کلارا زتکین ما (با روزنامه ی “برابری”ش) این خواست را به آگاهی عمومی تبدیل کردند.

این یک حقیقتت ماتریالیستی تاریخی است که بالاخره هم، تظاهرات جسورانەی زنان ما در میامی، 8 مارس 1907، برآن مهر تازەیی کوبید و انترناسیونال دوم، بنا به خواست کلارا زتکین کمونیست، 8 مارس را، “روز جهانی زن” اعلام نمود!

منظور از “روز جهانی” چه میتواند باشد جز روز ارزیابی سالانه مان از این تلاش و این مبارزه، جز تجلیل پیروزیها و تحلیل کم و کاستیها و عقبگردها و تدقیق چشم انداز و برنامه ریزی سال آتی این عرصه ی مهم مبارزاتی؟!

آیا این امر بدون فرصت و فراغتی، دست کم، یک روزه امکانپذیر هست؟

بنابراین، چه چیزی از این خواست عادلانەتر که ما، در هرکشوری که هستیم،

“یک روز تعطیل رسمی و فراغت از کار فرسایندەی مزدي”

را به دولتها و قانونگذاران تحمیل کنیم تا بەاین امر مهم بپردازیم و شب را هم دور هم جمع شده شادی کنیم؟! این خرافه هم که بورژوازی بەجامعه حقنه کرده که گویا این روز تعطیل به اقتصاد “کشور” ضرر میزند، حالا و پس از بحرانهای بسیار زیانباری که بورژوازی دامنگیر جامعه نموده، دیگر یک کلاه گشاد است و یک عوامفریبی افشا شده!

سوال امروز من در آستانەی 8 مارس (امسال هم)، اینست که چرا میان این همه اطلاعیه ها و بزرگداشتهای پر طمطراق، جای این خواست روشن و عادلانه، دراطلاعیەهای احزاب و فعالین، خالیست؟! درحالیکه این خواست، سالهاست، در برنامه ی “یک دینای بهتر” که برنامەی مورد قبول بخش عمدەی کمونیستهای ایران است، گنجانده شده و به علاوە، شخص من، بارها، در همین مناسبت در مورد آن قلم زدەام؛ حتی یکبار، دومین روزنامەی بزرگ سوئد، (Göteborgs Posten) آنرا به نظر سنجی گذاشت که 23% رای آورد؛ یعنی که نزدیک به یک چهارم این جامعه، از خرافەی بورژوا-فمینیستی

“کی خرجش را میدهد”؟؟

رها شده اند!

آری، این خواست یک تاکتیک درست است که آگاهی و اتحاد کارگر کمونیست و نیز تودەهای هنوز کمونیست نشده را، بالا میبرد. آنچە اهمیت 8 مارس را، چنانکه در مورد اول مه، برجسته میکند و در صورت موفقیت، که بعید هم نیست، فراغتی درخور، برای پرداختن به این امر مهم فراهم میاورد.

زنده باد 8 مارس فارغ از اضطراب کارمزدی!مصلح ریبوار:

(نخستین انتشار) اول مارس 2012

و اینهم یک کامنت فەیسبوکی تازە در پاسخ یک رفیق:

Salahh Senaa

سؤال بەجائی است، صلاح عزیز؛ این روز، را “روز زن” نامیدن، این ابهام را پیش میاورد کە آیا روز مارگارت تاچر و روز خواهر-زینبها و روز دایەخانمهای زن-ستیز هم هست؟ کە البتە، نیست! تاچر، بەعنوان نخست وزیر انگلیس، ضمن حملە بە معیشت کارگران، بەزنان آدرس آشپزخانە را میداد!! او، تا مغز استخوان، زن-ستیز و علیە مضمون هشت مارس بود! تبریک گفتن هشت مارس بە تاچر و بە خواهر-زینب زن-ستیز و بە دایەخانم تیغ بەدست ختنەکنندەی دختران، و زنانی ازاین قبیل، یعنی سادەلوحي؛ یعنی نفهمیدن معنای هشت مارس و برابری زن و مرد! این روز، روز گرامیداشت برابری زن ومرد است و در اصل مثل اول مە، روز ارزیابی سالانەمان از مبارزات سال پیش علیە زن-ستیزی است؛ روز برنامەریزی برای ارتقای مبارزەی سال پیش رو، برای ارتقای برابري زن و مرد است. و البتە نیازمند وقت و فراغت است و باید تعطیل رسمي باشد! این خواست تعطیل رسمي، در برنامەی “یک دنیای بهتر” ما هم آمدەاست کە ما، در این روز، باید فراغت پرداختن بە این امر مهم را داشتەباشیم؛ بە تاریخچەی این سنت، بەکارگرانی کە برای برابری دستمزد زنان کارگر، برای حق رأی زنان، یکصد وپانزدە سال پیش، نشان میدهد کە این یک سنت کارگري-کمونیستي است و کلارا زتکین کمۆنیست، این ایدە را در انترناسیونال سوسیالیست (انترناسیونال دوم)، روز جهاني زن اعلام نمود!

باسپاس از بابت طرح مسألە 🙏