صدمین پائیز بر جو هیل گریست

نوزدهم نوامبر٢٠١٥ میشود صد سال کە جو هیل را بە رگبار بستند. جو هیل، کارگر آگاە و هنرمند، با ترانەهایش جاودانە شد؛ چنانکە در ترانەی “دیشب جوهیل را در خواب دیدم” … از قول او میشنویم: برای کشتن یک انسان چیزی ورای گلولە لازم است! او را، در اصل، همراهیش با مبارزەی زندەی طبقەاش جاودانەکردەاست. او، یکی از تاثیرگذارترین خوانندگان ترانەهای مبارزاتی است کە الهامبخش بسیاری، از جملە مشاهیری چون جان لنون، باب دیلان و جون بایز بودەاست.
امروز، پس از صدسال خاموشی پیکر او، صدایش بە همان رسائی طنین انداز است. “آلفرد هیلز” ترانەی “دیشب خواب جو هیل را دیدم” را، در سال ١٩٢٥، سرود کە “ارل روبینسون”، سال ١٩٣٦، برآن آهنگ گذاشت و بعدها “جون بایز” درسال ١٩٦٩، آنرا دوبارە اجرا کرد:
” دیشب جو هیل را تو خواب دیدم
زندەی زندە، عین تو و من؛
گفتم تو را دهسال پیش کشتند، مگە نە؟
گفتش: نە؛ من هیچوقت نمردم.
– گفتم: تو “سالت لەیک سیتی” جو؛
– و او کنار تختخواب من، زندە مثل من و تو، ایستادەبود!
– گفتم: اونا، با تفنگ پر، بە تو شلیک کردند!
– گفتش: اما من نمردم؛ میبینی کە!
– آخە برای کشتن یە آدم،
– چیزی بیشتر از تفنگ و گلولە لازمە!…
آری؛ جو هیل، در ترانەها و در مبارزەی کارگران امریکا و جهان، زندە ماند و یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای انقلابی کارگریست. او نە تنها در عرصەی سرودهای تحرک بخش کە بە مثابەی یک الهامبخش مبارزە علیە سلطەی جهانی سرمایە، زندە و جاودانە است.
“یوئل هگلوند” (بعدها جو هیل)، هفتم اکتبر ١٨٧٩ درشهر یڤلە در سوئد، در یک خانوادەی کارگري چشم بە زندگی گشود. پدرش، اولوف را در یک حادثەی محل کار، وقتیکە تنها هشت سال داشت، از دست داد. همین علت و بعدا، هزینەهای ابتلا بە بیماری سل، یوئل کودک را خیلی زود ناچار بە کارکردن کرد. خانەنشینی متعاقب بیماری را، او با موزیک و نقاشی پر میکرد؛ ویلن مینواخت و آیندەی شکوفایش در موزیک را پی میریخت. موزیک، در آن خانە غریبە نبود. محیط خانە با موزیک (گرچە با مضامین کلیسائي) آشنا بود. یوئل، در کودکی بە آموزش زبان انگلیسي هم پرداخت کە بعدها زبان همەی ترانەهایش شد.
١٩٠٢، کاتارینا، مادر یوئل هم در گذشت. یوئل و برادر بزرگترش، پاول، کە آیندەئی در سوئد فقرزدەی آنوقت نمیدیدند، هرچە داشتند نقد کردند و بەآمریکا مهاجرت کردند. بعدها، خانەی زادگاە جو هیل در بخش قدیمی شهر یڤلە، بە موزە تبدیل شد.
در آمریکا، یوئل جوان، نام جوزف (یوسف) هیلستروم را برای خود مناسبتر یافت. جوزف هیلستروم را همکارانش “جو هیل” صدا میکردند و این نام بود کە در ترانەها و زندگی مبارزاتیش جاودانە شد. جو هیل، بە هرکار سختی تن میداد اما کارهای سخت و موقت و کم درآمد ناچارش کرد، راهش را بە طرف غرب امریکا ادامە دهد. کار کنان و مبارزە کنان، تا ایالتهای غربی امریکا رفت و در سال ١٩١٠، بە عضویت آی دبلیو دبلیو، اتحادیەی “کارگران صنعتی جهان” هم درآمد.
در سالهای ١٩١٠ بەبعد، جو هیل، دیگر یک مبلغ آژیتاتور و سازماندە کارگری آگاەعلیە سرمایە داری بود کە از جملە میسرود:
When all workers stand united, hand in hand,
The world, with all its wealth will be at their command!
آنگاە کە کارگران، دست در دست هم، بە مبارزە برخیزند
جهان را، با همەی ثروتش، در اختیار خواهند گرفت!
جو هیل، در همان حال، علیە سندیکاهای زرد بورژوا-ساختە نظیر
American Federation of Labor
مبارزە میکرد و گرایش کارگری مدافع سیستم سرمایە داری را افشا مینمود. از جملە در سرودەاش علیە آمیریکن فدراشن آڤ لیبر؛ ئەی إف إل، در سرودەئی بە نام “آقای بلوک” میخوانیم:
Mister Block (against A.F.L.)
…. He said: I’ll join the union… the great A.F. of L.
He got a job next morning, got fired in the night.
He said; I’ll see Sam Gompers and he will fix that foreman right.
Sam Gompers said: You see, you’ve got our sympathy.

او گفت: ” من میام تو اتحادیە ی باشکوە ئەی. إف.إل.”
و صبح بعدش کار گرفت؛ شبش هم اخراج شد!
بعد گفت: “میرم پیش سام گۆمپرز سرکارگر؛ اون جورش میکنە برام”
و سام گومپرز بهش گفت: “ببین جونم، من باهات همدردي میکنم”!…
علیە ریاضت کشی هم، جو هیل میسراید:
Then we´ll sing one song of the workers´ commonwealth
Full of beauty, full of love and health!
آنگاە سرود واحد مشترک المنافع کارگری را میخوانیم
کە سرشار است از زیبائی و از عشق و از سلامت.
سرودهای جو هیل، در کتابچەهای سالانە آی دبلیو دبلیو بە نام “کتابچەی سرخ ترانەها” انتشار مییافت.
در ١٩١٣، اکثر سرودهای این کتابچە از سرودەهای او بودند.
We will sing one song of the children in the mills
They´re taken from playgrounds and schools
سرودی واحد میخوانیم برای کودکان رنگ پریدەی نانوائی
کودکانی کە از حیاط مدرسە ربودە شدەاند…
….
… all the factory girls and clerks
Yes, we want everyone that works
In one union ground
(بەخاطر)… همەی دختران کارخانە
برای خدمتکاران
آری؛ ما هر کسی را کە کار میکند میخواهیم
کە در یک عرصەی واحد گردآیند.
… …..
و علیە کار مزدی میسراید:
Would you have freedom from wage slavery?
Then join in the Grand Industrial Band!
میخواهی از بردگی مزدی رها شوی؟
پس بیا و بە صف عظیم صنعتي بپیوند!
اگر بخواهیم بە همەی زیبائیهای آثار جو هیل بپردازیم، مجال بسیار بیشتری لازم است؛ جنانکە بسیاری از رهروان این راە، کتابها، ترانەها، ویدیوها و آثار پر ارزشی، در بارەی وی آفریدەاند. بە علاوە، میتوان بعد از صد سال، کاستیهای زمان او را پشت سر گذاشت و توقع بالاتری از هنر و مبارزەی امروز داشت. ولی ما، در این مجال محدود، تنها میتوانیم بە اختصار بە زیبائیهای آثار جو هیل بپردازیم. موزیک رزمندەی جو هیل را، ملودیهای کلیسائي کە از کودکي با آنها آشنا بود، غنیتر میکرد گرچە مهمتر کلام رزمندە و زندەئێ بود کە سرودەهای او را قامتی شکوهمند میبخشید؛ بە ویژە کە افشاگریهای عمیق او علیە مذهب و دیگر خرافات اجتماعی، چنان شوخ طبعانە است کە اثار جو هیل را پرنفوذ تر کردە است:
کشیشای ریشو، از سوراخاشون
میزنن بیرون، شبها
کە درست و غلط یادت بدن!
از غذائی برا وصلەی شکم بپرسی،
با چرب زبونی میگن:
البتە، تا دلت بخوا!
تو اون ملکوت اعلا…
حالا نمازت رو بپا؛
شکمت را هم پر کن از کاە
بعدا کلوچە میگیری، اون بالا،
وقتی مردی، تو بهشت، تو آسمونا!
جو هیل، بە معیار امروزی، یک انترناسیونالیست بود؛ بە سرمایەداران هم کینەی شخصي نداشت، چنانکە، همین ترانە را، با این قطعەی زیبا بە پایان میبرد:
کارگران همەی کشورها متحد شوید!
در کنار هم، ما برای آزادی تلاش میکنیم!
وقتی ەم جهان را، با همەی ثروتش، بەدست آوردیم
رو بە چپاولگران میخوانیم:
البتە، خواهی خورد، تا دلت بخوا!
وقتی پخت و پز یاد بگیری؛
حالا یە کم چوب خرد کن؛
هم برا سلامتیت خوبە.
هم کلوچە میخوری!
آری؛ جو هیل، ترانەهایش را چون سلاح مبارزاتی بە کار میگرفت. تحمل چنین خاری در چشم را، سیستم پاسدار سرمایە، در آمریکای اوائل قرن گذشتە، تاب نیاورد و پی بهانەئی بود برای از سر راە برداشتن جو هیل. این بهانە را هم، متاسفانە یافت. در ژانویەی ١٩١٤، جو هیل کە در یک ماجرای عشقی زخمی شدە بود، بە کشتن یک مغازەدار کە همزمان و در همان نزدیکي کشتە شدە بود، متهم شد. جو هیل در دادگاە نخواست جزئیات زخمی شدنش را توضیح دهد چرا کە میپنداشت بە محبوبش لطمە خواهد زد! بەعلاوە، بە درستي مدعی بود کە این دادستان است کە موظف بە اثبات مجرم بودن اوست وگرنە فرض بر بیگناهی اوست و او موظف بە اثبات بیگناهی خود نیست.
کمپین بزرگی ازطرف آی دبلیو دبلیو (کارگران صنعتی جهان) و هواداران جو هیل در دفاع از او، بە راە افتاد کە نزدیک بە دوسال بە طول انجامید. نامەی زن مبارز هلن کلر کە عضو آی دبلیو دبلیو هم بود، بە پریزیدنت وقت امریکا “وودرو ویلسون” و مقالات و دفاعیات فراوان در مقابل هجوم مطبوعات بورزوازی کە جو هیل را تروریست مینامیدند، تعین تکلیف را نزد فرماندار وقت ایالت یوتا ی امریکا برد. فرماندار حکومت سرمایەداران هم فرصت را غنیمت شمردە و جو هیل، این مبارزەی این اسطورەی هنر و سازمانیافتەی کارگران را بە جوخەی اعدام سپرد! آری، این بارهم، اعدام، همچون قتل عمد دولتی و بە منظور حفظ حاکمیت چپاولگران، بەدادشان رسید و جو هیل را، در نوزدهم نوامبر ١٩١٥، با دستان و چشمان بستە، کشتند.
اما سیستم سرمایە و چپاول بە هدفش نرسید؛ جوهیل آژیتاتور نەتنها خاموش نشد بلکە صدایش، از حنجرەهای بازهم رساتری، پیام اتحاد جهانی کارگران را آواز داد و همچنان میدهد. او نە تنها در امریکا افسانە شد و نزدیک بە سی هزار نفر در همراهی جنازەاش شرکت کردند، بلکە امروز در سراسر جهان اسطورە است! چە اشعار و ترانەهای خودش و چە الهام گرفتەهای از او، در سراسر جهان و بە زبانهای مختلف، از جملە بە فارسی و بە کردی (توسط این نگارندە) کارگران را بە اتحاد و مبارزە و دست بردن بە قدرت فرامیخواند.
جنازەی جوهیل، بنا بە وصیتنامەی مشهورش، بە شعلەهای آتش سپردە شد و خاکسترش، توسط آی دبلیو دبلیو، در بستەهای کوچک بسیاری در سراسر امریکا و بسیاری نقاط جهان توزیع شد تا ، چنانکە جو هیل خود، در آخرین روزهای زندانش، در وصیتنامە اش نوشتە بود، از این خاکستر گلهای تازەئی بشکفند!
وصیت من آسان است؛
چیزی برای تقسیم کردن در بین نیست
بستگان را هم بە مویە و زاری نیازی نیست
لای و لجن بە سنگ خارا نمیچسبند
پیکرم؟ آە؛ اگر بە دلخواە خودم باشد،
خاکستر شود ای کاش
و بر بال باد بگسترد
رود آنجا کە گلها میرویند
شاید گلهای کمرنگی را
بشکوفاند باز!
این بود آخرین خواست من
و پیروزبختی شما همە!
کاش، او امروز میبود و میدید کە کارگران جهان، علیە سرمایە، از زمان او، بە مراتب آگاهتر و متحد ترند. در زمان خاموشی او، تجربەی پیروزی انقلاب کارگری منحصر بە کمون پاریس بود. اما دو سال پس از آن، انقلاب تحول بخش اکتبر ١٩١٧ کارگران در روسیە، چنان ضربەئی بە سیستم سرمایەداري زد کە اثرات آن هنوزهم نیروبخش جنبش اجتماعی طبقەی ماست. طی این صد سال، اعتبار جهاني کمونیسم، موجب هموار کردن راە پیشرویهای جنبشهای آگاە کارگري در سراسر جهان و کسب دستاوردهای بی بازگشت رفاه اقتصادی، گسترش آزادی و برابری مردمان ستمدیدە، کودکان، رنگین پوستان، زنان و همچنین الهام بخش انقلابهائی نظیر چین و کوبا و جنبشهای مردمان تحت ستم بودەاست. کاش جو هیل میبود و میدید کە جنبش کارگري کمونیستي معاصر، علیرغم مشکلات پیش رو و در کنار مبارزە با انحرافات بورژوائي، هموارە، در تکاپوی پیشروي بە سوی آزادی، برابری، رفاە و انیسانیتیست کە آرزوی جوهیل بود.
نوشتە را با این خواست رزمندەی جو هیل بە پایان میبریم کە در یکی از آخرین نامەهایش از زندان (وقتیکە دیگر قصد حاکمان برای کشتنش محرز بود) نوشت:
Don’t waste any time mourning. Organize!
“… وقتی برای مویە هدر ندهید؛
(در عوض) متشکل شوید!”