اول مە بعد از هفت تپە و ضرورت پیوند فراکشوری مبارزات کارگری

 

 

با شادباش اول مە ٢٠١٩ (٩٨) آغاز میکنم کە امسال با سالهای گذشتە تفاوتی چشمگیر دارد! اساسا، در چنین روزهائی، سال گذشتە را ارزیابی میکنیم؛ پیشرفتها را، موانع را و راههای پیشروی سال پیش رو را بررسی میکنیم و … خطوط کلی برنامەریزی سال را پی میگذاریم؛ در ایران، در منطقە و در جهان! در این نوشتە نمیتوان بە همەی اینها رسید!

 

در سال گذشتە، بسا ابتکارات و نوآوری، از جملە، در مبارزات کارگران در فرانسە، (جلیقەزردها) و … داشتەایم. اما اینجا، میخواهم بە یک پیشروی عمدە و شعف انگیز، در ایران، اشارە کنم کە بە طور ویژەئی، پردستاورد و آموزندە بودەاست: مبارزات کارگران هفت تپە! آری، برای نخستین بار بود کە چنین آشکار و روشن، حمایت کارگران از کمونیسم و حکومت شورائی کە اینجا نمیتوان آن را از قدرت کارگری جدا کرد،  خودرا نشان داد. نام کمونیسم و احزاب کمونیستی، چندین بار، نەتنها در میان کارگران بلکە در رادیو/تلویزیونهای کشوری و خارجی، بە مثابەی سازماندە این ماجرا، درخشید! این نشانەی انکارناپذیری است از ضرورت کمونیسم، خوشنامی کمونیسم و نفوذ معینی کە در ایران دارد!

 

میتوان، در مقایسە دریافت کە بورژوازی در دور کردن کمونیسم از دسترس کارگران با مشکلات جدی مواجە است. اما آیا میتوانیم موانع را نادیدە بگیریم؟! مجال آن نیست کە موانع را برشمریم؛ از طرفی، محدودیتهای سازمانیابی و فقر وسیع اقشاری از کارگران و ستمکشان، لازم بە نشان دادن نیست، در قطعنامەهای کارگری، اشارە شدەاست.  ناگفتە  هم پیداست کە مبارزات جاری تکافوی پیشرویهای لازم را نمیکند… این نوشتە برای پوشش دادن تحلیلها و راەحلها نیست!… میخواهم روشنائی را روی یک مانع کە بە نظر من کمتر بە آن پرداختە میشود، بیندازم: همبستگی فراکشوری!

 

همراە با شوش و هفت تپە و اهواز و خرمشهر، بصرە و بغداد هم در خیابان بودند؛ کم و بیش با شعارهای مشابە؛ حتی با نیروهای سرکوبگر همگرای هردو کشور ایران و عراق؛ اما ما، از جانب دیگر این جوامع، موفق نشدیم این حرکات کارگری دوسوی مرز را بە هم گرە بزنیم! بورژوازی چەکرد؟ مزدوران حشد و نجبا و حزب اللە را میبینید در خیابانهای اهواز و شیراز؟ آری، بورژوازی، مرز نمیشناسد! یا همەپرسی موفقیت آمیز استقلال کردستان عراق را بە یاد آوردیم؛ در سال ٢٠١٦؛ ابتکار نخست آن حرکت از ما بود؛ اما بە محض موفقیت آن حرکت، حشد و حزب اللە و سپاە قدس و نیروهای ترکیە و … همراە بقیەی سرکوبگران از خود عراق و … با چراغ سبز امریکا و روسیە و … ریختند و دستاورد معینی را پامال کردند! آری، سرمایە، فراکشوری عمل کرد! بازی راهم، درآن زمینە، ازما برد!

ما چە میکنیم؟ آیا ما چنین نیروهائی داریم؟ اسماعیل بخشی ما و سپیدەی قلیان و دهها مبارز دیگر ما، و اخیرا فعالین برجستەی برپائی اول مە، دستگیر و پشت میلەها هستند و … (گرچە فراموش نمیشوند اما) کسی از بصرە و بغداد بە کمکمان میآید؟ حتی آیا توجە داریم کە روز معلم هم روز ماست و این نیروهم نیروی ماست؟

ژنرال حفتر، در لیبی، بە پشتیبانی همپالگییهایش در عربستان و امارات و فرانسە و امریکا و احتمالا روسیە هم، کشتارمیکند! دولت تریپولی هم، از آن سو، بە خیلی از نیروها و دولتهای دیگر، در منطقە و در جهان، متکی است! وضع در سودان و در الجزایر و طی سالهای اخیر در سوریە هم شبیە همین را نشان میدهد کە: بورژوازی مرز جلودارش نیست! البتە، تردیدی هم نباید داشت کە بورژوازی، بحران زدەاست؛ از بحرانی بە بحران دیگر میرود و راە حل پسندیدەای ندارد؛ از داعش و طالبان گرفتە تا برنامەهای اسلام زدە در ترکیە، یا مذهب زدە در اسرائیل، یا نظامیان در سودان و در الجزایر یا ژنرال حفتر در لیبی و غیرە … عمدتا بە تغیرات سترون سطحی و البتە تشدید استثمار و تشدید سرکوب متوسل میشوند! و بنا بر همینها، بورژوازی، فاقد برنامەی واحد است و حتی در مواردی، دستپاچە و وحشتزدە است! وقتی نیروی ما را میبیند و پیروزی مارا محتمل، بە حدی شوکە میشود کە اصول و پرنسیپهای خود را؛ مرزها را و “حاکمیت ملی” همپالگیهایش را، زیر پا میگذارد! بەهمین علت هم، در سرکوبگری و توسل بە هر نیروئی کە اینجا یا آنجا بتواند بسیج کند، تردیدی بە خود راە نمیدهد. اینجا، در ایران، حشد و مزدوران رنگارنگش را، در این آستانەی اول مە، در برابر ما، در برابر تجمعات کارگری از شوش و هفت تپە گرفتە، تا اشنویە و ارومیە و تهران بسیج کردە است! چراکە میداند این یک مبارزەی بسیار جدیست؛ هم برای آنان، هم برای ما! 

اما آیا ما، باهمەی تأکیدهامان روی همبستگی بین المللی و انترناسیونالیستي، بە نیروهایمان در فراتراز مرزها توجە یا دسترسي داریم؟؟ خبر داریم حرکت جلیقە زردها در فرانسە بەکجا رسیدە؟؟ در سودان و در الجزایر  و در مصر چە کار میکنیم؟؟ اصولا فعالیت فراکشوریمان جە ابعادی دارد؟؟ در چین در آمریکا یا در ژاپن چەخبر است؟؟ اینها سؤالهائی جدی هستند؛ بە خصوص وقتیکە بورژوازی، اینچنین فراکشوری عمل میکند.!

 

یادی از مارکس میکنم: ١٨٠ سالی از تاثیر-گذاریش میگذرد و هنوز خورشیدی گرمابخش است. او یک انترناسیونالیست بود و آموزشهایش دراین زمینە، کماکان معتبر هست؛ از چین گرفتە تا اروپا و افریقا و امریکا، حضوردارد و مورد بحث است! گرچە باید توجە داشت کە جامعەی پویای بشری بە تلاشهای تازەی ما نیاز دارد؛ این تلاشها در جریان هم هست؛ من اینجا، ضرورتی نمیبینم این پروسە را، کە تاحدی روشن هم هست، نشان دهم. ربط این سخن آخر، همانا، ضرورت پیوند دادن هرچە زندەتر پویائی مارکس و تئوری کمونیسم با جریان خروشان جنبش اجتماعی کمونیسم است… میتوان بازهم بیشتر بە این مهم پرداخت…

 

پیام کلانشهرهای ترکیە: افول اسلامیزم!

پیام کلانشهرهای ترکیە:

افول اسلامیزم

اگر نمایشهای انتخاباتی آئینەی تمام نمای رأی مردم نیست، نشانەهائی از آگاهی سیاسی فزایندەی مردم را در آنها میتوان مشاهدە کرد. از انتخابات امریکا گرفتە کە ترامپ در کلانشهرها رأی نیاورد تا برکسیت بریتانیا کە در کلانشهرهای آن کشور اکثریت نیاورد تا … بالأخرە همین انتخابات دیروز ترکیە کە حزب اردو‌‌غان، عجالتا، استانبول و آنکارا و احتمالا ازمیر را باختە نشانەی حقیقتی است کە در سالهای اخیر بارها خود را نشان دادە: کلانشهرها چپ تر هستند!

مردم کلانشهرهای ترکیە، دیروز، نشان دادند کە افول اسلامیزم در یکی از پایگاههای اصلی آن، ترکیە، بەروشنی بە چشم میخورد. و این حقیقت، باتوجە بە تحولات ایران، کە خود پایگاە اصلی اسلامیزم شیعە است و مردمش، بە ویژە در کلانشهرها، آشکارتر از همیشە بیزاری خودرا از اسلامیزم نشان دادەاند، و نیز تحولات عربستان کە اسلامیزم سنی در حاکمیت، ناچار بە عقب نشینیهائی شدە است، و بالأخرە برچیدەشدن داعش از آخرین بیغولەهای آن در سوریە، همە و همە، نشان از افول و روبەخاموشی رفتن یکی پس از دیگری مراکز اسلامیزم است.

اما دراین نوشتە، میخواهم حقیقت دیگری را تأکید کنم کە کلانشهرها، بە نسبت مناطق کم توسعەتر و روستائی تر، آشکارا، مواضع سیاسی پیشروتری از خود نشان میدهند؛ حقیقتی کە میتواند سرنخی بەدست دهد کە نیروهای پیشرو، کمونیستها و چپ جامعە، میتوانیم روی آن حساب کنیم. در این شرایط جهانی کە مبارزات تودەئی مرزهارا در مینوردد، میتوانیم این پیام های مبارزاتی را کە خصلت هرچە بیشتر کارگری و کمونیستی دارند، بەیکدیگر پیوند دهیم و حرکات، تحرکات و نهضتهای نوین کارگری بین المللی را پشتوانەی مبارزات محلی قراردادە برای تسریع و تعمیق مبارزاتی آنها دست یکدیگر را بفشاریم.

تا اینجا، خوش آمد گوئی بە اعلان آشکار افول اسلامیزم از طرف پیشروان جامعەی ترکیە را بەفال نیک میگیرم و در فرصتهای آتی، بە این پدیدەی نوین پیوند مبارزاتی کلانشهرها، برمیگردم.

مصلح ڕێبوار اول آوریل ٢٠١٩