آیا انقلاب کمونیستی آغاز شده است؟
به مناسبت «انتخابات» ایتالیا و البته زنده باد ۸ مارس, جشن سالانه ی پیروزیهای جنبش برابری ما!
انقلاب کمونیستی, آیا آفاز شده است؟ میتوان, به یک مفهوم کلی گفت؛ البته! از همان زمان که مارکس اعلام کرد: کارگران جهان متحدشوید و جهان را فتح کنید؛ این انقلاب آغاز شد. اما منظور این نوشته عطف توجه به تحولات اخیر دنیاست, به مثابه ی خیزشی که سرانجامبخش کوششهای صد و پنجاه ساله ی ماست.
من اینجا بخشهایی از یک مطلب تازه پخش شده, در سایت آزادی بیان, را میآورم با این عنوان:
ایتالیا : بحران نظام
بررسی انتخابات ۲۴ و ۲۵ فوریه
نوشتهی هیئت سردبیری نشریهی کمونیستیِ «فالچه مارتلو» )داس و چکش(
ترجمهی آرش عزیزی
در این مقاله آمده است
نتیجهی انتخابات رایی عظیم علیه ریاضتکشی است….
که رسانهها قادر مطلق نیستند، که آگاهی میتواند رشد کند و ناگهان تغییر کند. این بدون شک چونان سیلیای به گوش تمام آن بدبینهای درون جنبش کارگری است که مدام نق میزنند که ای وای، «هیچ چیز هرگز تغییر نمیکند.»…
بسیاری جوانان و کارگران فکر میکنند اساسا فرقی بین راست و میانه و چپ وجود ندارد. و ما باید به روشنی اعلام کنیم که تا جایی که به رهبران این احزاب برمیگردد، آنها درست میگویند. این احزاب سیاستّهای مشابه را دنبال میکنند، در کنفرانسهای مشابه شرکت میکنند و در برنامههای تلویزیونی مشابه حاضر میشوند. گریو شعار خیلی روشنی داشت که نظر بسیاری مردم را منعکس میکند: «همهشان باید بروند.» او این را شعار اصلی کارزار خود ساخت …
…در سطح جهانی، نسیم انقلاب قویتر از همیشه میدمد. در تونس، دولتِ تحت رهبری اسلامگرایان با اعتصاب عمومی وسیعی که آغاز انقلاب دوم بود مجبور به استعفا شد. اروپا با جنبشهای تودهای از فرانسه تا اسپانیا و از پرتغال تا بلغارستان به لرزه در آمده است. در همین بلغارستان بود که جنبش تودهای در مخالفت با افزایش قیمتهای برق و سایر اقدامات ریاضتکشی دولت را پایین آورد.
در ایتالیا اکنون شاهد تشتت عمیقی در بالای طبقهی حاکمه هستیم. لنین (که این مسائل را خوب میفهمید) توضیح میدهد که چگونه شکافهای درون بورژوازی اغلب مقدمهی بحرانی انقلابی هستند…
…این امکان هست که روند آگاهی روزافزون و رشد جنبشهای عمومیتیافته با بنبستی که بحران کنونی نظام سیاسی ایجاد کرده موقتا به تاخیر بیافتد. اما این نباید ما را بهراساند یا ناشکیبا سازد. تاخیر حتی میتواند منجر به درک عمیقتری از سوی طبقهی کارگر در مورد ورشکستگی تمام و کمال تمام گزینههایی که بورژوازی پیش میگذارد بشود و بدینسان به انفجار حتی بزرگتر تخاصم طبقاتی خواهد انجامید.
بورژوازی امروز مستاصلانه به دنبال راه نجات از این بحران تشکیل حکومت است. اما وقتی کارخانهها و خیابانهای این کشور غیر قابل حکومت شوند، وقتی تودهّها وارد صحنهی سیاست شوند، هراسی بسیار وسیعتر آنها را فلج میکند. این چشماندازی است که ما باید آمادهی آن شویم. و از این میان است که جنبش چپِ کارگری ظهور خواهد کرد…
(پایان نقل قول)
آری
آنان نمیتوانند حکومت کنند و ما نمیتوانیم تحمل کنیم. مردم در بخشهای مهمی از جهان در خیابان هستند و نمیخواهند به خانه بروند. این به چه معنی است جز آغاز خیزش انقلابی؟!
البته جای یک انترناسیونال کمونیستی متشکل از احزاب انقلابی کمونیستی خالی است. اگر خالی نبود نیازی به این مقال و توضیح نبود. به علاوه, اینکه این پروسه چه اندازه رنجبار و کند پیش میرود تنها با همین معیار سنجیده میشود. هرچه آگاهتر و متشکلتر باشیم قدرتمندتریم و هرچه قدرتمندتر پیش برویم خسارات و رنجهامان کمتر!
در ۸ مارس که برابری وآزادی نیمی از خود وبلکه کلیت خود را پاس میداریم, در واقع این خیزش را پاس داشته ایم و تقویت کرده ایم. من, بر خلاف بسیاری که ۸ مارس را با مراسم سوگواری جنبش زنان اشتباه میگیرند, فکر میکنم که این بخش از جنبش کمونیستی هم پیشرویهای بسیاری کرده است. زن درجهان, امروز پیشرویهای فراوانی کرده و در سراسر جهان به آزادیها و برابریهای دست یافته که در مقایسه ببا همین چند ده سال پیش, به روشنی آزادتر است. میدانم که این سخن بسیاری را آزرده میکند. این را من , در تمجید نظامهای حاکم نمیگویم؛ برعکس و علیرغم حکام سرمایه مدار (که منقاد و مطیع یک بازار کور و قساوت پیشه است)؛ این جنبش اجتماعی برابری زن و مرد است که پیشروی داشته و زنان را, از جمله در ایران, گامها به پیش برده است. زنان ایران, از زمان پهلوی, که یک چیزی ازحقوقشان قانونی شده بود, بسیار آزادترند! درحال حاضر, در ایران, قانون در مورد زنان وحشیانه تراست؛ اما جنبش مقاومت و برابری خواهی, در عمل, درخانه و در کوچه و خیابان, چنان عقبنشینیهایی به دیکتاتوری سرمایه تحمیل کرده که زنان, عملا از جایگاه برابرتری, نسبت به زمان پهلوی, برخودارند! مقایسه کردن و دیدن این نتیجه نیازمند تحقیقات فراوان نیست.
حقایق تلخی در مورد هندوستان و تجاوز گروهی به زنان میشنویم اما سوال من اینست که آیا این صدای مقاومت زنان در آنجا نیست که ابعاد قضیه را به ما مینمایاند؟ آیا خود انعکاس این خبرها و در کنار آن انعکاس مبارزات زنان و مردانی که به ارتجاع و سنت حاکم میتازند و پیشروی میکنند عظمت این جنبش را آشکار نمیکند؟ البته, این پیشرویهای بهای سنگینی دارد. این بهای سنگین, آشکار است که به علت فقدان تحزب کمونیستی در رهبری این بخش از جنبش ماست.
به همین سیاق, پر درد بودن و سست گام بودن جنبش عظیم ما در بقیه ی جبهه ها هم باهمین فقدان تحزب کمونیستی و به تبع آن فقدان یک انترناسیونال مقتدر, توضیح داده میشود. همین فقدان, علت اصلی رنجها‚ شکستها, سرخوردگیها, دور زدنها و دوباره کاریهای جنبش ما در ایتالیا و یونان و فرانسه و شمال افریقا و سوریه و ایران و چین و روسیه و برزیل و پرو و جنبش وال استریت و غیره است.
درگرامیداشت ۸ مارس, جنبش خود را به تحزب کمونیستی رهنمون شویم.
مصلح ریبوار ۵ مارس ۲۰۱۳
jm.rebwar@gmail.com