«ارتش برادر ما نیست!»

«… ارتش برادر مارا کشته! سرباز برادر ماست!»
این شعار را، زنده یاد جلال نسیمی، به این شیوه ی انقلابی اصلاح کرد. پائیز سال 1979 بود و اسلامیستهای ایران شعار «ارتش برادر ماست» را پیش کشیده بودند; در حالیکه ما تجربه ی اوباش 28 مرداد 1332 (1953) را داشتیم. از نظر ما، ارتش میبایست منحل میشد و میلیس مردمی جایش را میگرفت.
در مصر هم ارتش برادر ما نبود و نیست. حالا، حتی اسلامیستها هم در مصر نمیتوانند این توهم را بپراکنند. «برادر ارتشی» آنان، بی هیچ تردیدی، «برادر کشی» میکند!
کارگران چه میکنند؟
اکنون بخش چشمگیری از کارگران، در مصر هم، از این توهم رها شده اند. اما آیا برای دخالتگری موثر سیاسی، برای خیز برداشتن برای قدرت سیاسی، از آمادگی برخوردارند؟ کاش بودند. کارگران، متاسفانه، هیچ جای دینا، این آمادگی را ندارند؛ وتا این آمادگی نباشد انقلابها به تاراچ میرود. «بهار عربی» به جیب ارتشها و اسلامیستها و جانوران جوراجور بورژوا میرود.
تاکی باید شاهد به تاراج رفتن انقلابهایمان باشیم؟ در اروپا و امریکا اعتصابات و اعتراضات ما به نتایج مطلوب نمیرسند. در چین و ماچین مارا وحشیانه تر از همیشه استثمار میکنند و از کار ارزانمان و از بردگی آشکار بخشهای بزرگی از طبقه، ثروتهای آنچنان انبوهی فراهم کرده اند که جز جنگ و بمب و «برادرکشی» راه دیگری برای خرج آن ندارند؛ در حالیکه ما نیازمند دارو و غذای روزمره هستیم. آیا نبوغ خاصی لازم است تا بفهمیم باید خود ابتکار را به دست بگیریم؟ اعتماد به نفس سیاسی خاصی آیا لازم است که به عنوان صاحب جامعه ظاهر شویم؟ «هزینه» دارد؟ بیشتر از اینها؟ چه تضمینی هست که خیره سریهای بورژوازی جنگهای بزرکتر و مهیبتری تحمیل نکند؟ نه؛ در واقع راه ما کم هزینه ترین است. آیا مشکل، نگرانی کارگران از تکرار تراژدیهای شوروی، چین، کوبا و کره ی شمالی است؟ این تجربه ها را آیا نمیتوان در روشنایی سوسیالیسم علمی، به انرژی و ابتکارات تازه تبدیل کرد؟
در مصر میتوانیم ابتکار را در دست بگیریم. به خصوص حالا که بورژوازی منطقه از سرتا پا دو شقه شده؛ حالا که زوال اسلامیسم یک واقعیت مشهود است و ارتشها با بخشهایی از مردم درگیرند میتوانیم ماهم خود را متشکل کنیم و رشته ی کارها را به دست گیریم. تمام دنیا به مصر چشم دوخته است. موفقیتهایی، هرچند نسبی، به طبقه ی ما در منطقه، اروپا و حتی جهان الهام خواهد بخشید.
بخش چشمگیری از طبقه، در مصر، دارد راه خود را جدا میکند. چنانچه به ابتکاراتی از قبیل کنترل تولید، سازمانیابی محل کار و محل زیست، مطالبات کنکرت روزمره وغیره دست بزند و البته خود را در حزب وستاد مبارزاتی خود متشکل کند، امید فراوانی هست که الهام بخش اقداماتی متناظر در سایر کشورهای منطقه و حتی اروپا گردد. ارتش و نیروهای سرکوبگر مصر، در بهترین شرایط تهاجمی خود نیستند. بخش بزرگی از مردم متوهم به اخوان، به شیوه ئی سازمانیافته در برابر ارتش و نیروهای سرکوبگر قرار گرفته اند. چنانچه رفقای ما در مصر بتوانند تاکتیک های مناسبی داشته باشند میتوانند از درگیریهای زودرس و نابرابر جلوگیری کنند؛ و البته، انتظار ابتکارات مشابهی در ترکیه، ایران، تونس و جنوب اروپا هم بیجا نیست. اوضاع منطقه هم آبستن حوادث تازه است. چه بسا راه مارا هموارتر کند. و مطمئنا هموارتر خواهد شد اگر ما ابتکاراتی به خرج داده باشیم و گرنه، این خطر هست که فرصتها از دست هم برود!
فرصت انتخابی هست گرچه به انتظار ما نخواهد نشست. میتوان این بن بست بحران و جهنم سرمایه داری را به کمک یک مارش انقلابی درهم شکست وگرنه، سرمایه داری جز فاجعه راه حلی ندارد