در دفاع از انقلاب در مصر

دفاع از انقلاب در مصر
و یادی از جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب در سنندج

میدان تحریر به دفاع از انقلاب مصر برخاسته است. نه تنها میدان تحریر که اکثریت مردم مصر به میدان آمده اند؛ به طوریکه نه تنها مصر که همه ی منطقه، حتی جهان، نفس در سینه حبس کرده که توده های به جان آمده چه دستاوردی خواهند داشت. هرچه هست، تا همینجا دستاوردها پربهاست. حضور در خیابان، چنانچه بااعتصابات کارگری تکمیل شود، دفاع از انقلاب آسانتر میگردد و چنانچه به تشکل آگاهانه ی طبقاتی بینجامد، پیشرفت چشمگیریست که قدرتگیری طبقه و رهائی و آزادی از ستم و استثمار را مژده میدهد؛ یپشرفتی که ما، با چنین آرزوئی جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب را، در سنندج، در سال ۱۳۵۸، تشکیل دادیم
رفقائی که آن دوره را به یاددارند حق دارند به انقلابیون مصر غبطه بخورند که پس از غصب شدن انقلابشان توانستند در خیابان بمانند و از انقلابشان دفاع کنند. جنبش انقلابی ما هم به چنین حرکاتی نیاز داشت. اما وقتی با دید کنونی به آن نگاه کنیم ضعفهای آشنائی در حرکت انقلابی توده ها، مشخصا توده های کارگر، میبینیم که اخطار دهنده است. نه ما و نه آنها حزب انقلابی پیشتاز طبقاتا آگاه نداشته ایم؛ حزبی که خطیر بودن امر قدرت سیاسی و خطرناک بودن قدرت بورژوازی را، در حمله ی متقابل به دستاوردهای انقلاب، به درستی تشخیص دهد و در برابر آن، صف آرائی قدرتمدار طبقاتی را سازمان دهد. ما، در همان سال ۵۷، جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب را (که زنده یاد صدیق کمانگر سخنگوی آن بود) در سنندج، سازمان دادیم. این خود، آغاز درستی بود. در سطح محلی توانست مرتجعین دهان کف کرده ئی نظیر مفتی زاده (اسلامیست سنی محلی) و صفدری (نماینده ی آنوقت خمینی) را مهار زند، اما، در نبود یک حزب پیشتاز و سراسری طبقه، نتوانست، چنانکه باید، بورژوازی راعقب بزند. دفاع از انقلاب، بعدها، راههای نوینی به پیش باز کرد. جنبش کمونیستی، از جمله در جنبش انقلابی کردستان و در تلاشهائی که برای تشکل طبقاتی و در صدر آن تشکیل حزب طبقه و بسیج توده های محروم برای کنار زدن بورژوازی و نهایتا کسب قدرت صورت گرفت، نتایج امید بخشی هم به بار آورده است.
یکی از این ثمرات، به باور من، آگاهی ابژکتیوتر توده های طبقه در منطقه و جهان از بورژوازی اسلامیست است که بازتابی از آن را، امروز، در مصر میبینیم. آنجا، توده های میلیونی، که از تجربه ی ما آگاهی یافته بودند، عاجلانه، توی دهن اسلامیسم زدند و این، به خودی خود، دستاورد بزرگی است. به علاوه، کارگران تشکلهای متعددی برپا کرده اند؛ این تشکلها، هنوز، کمونیستی نیستند و بنابر این هنوز در برابر بورژوازی ناسیونالیست، با قاطعیت طبقاتی و برای کسب قدرت، پا به میدان نگذاشته اند. اما گفتمان طبقاتی را در برابر گفتمان ناسیونالیستی تقویت میکنند. البته پیشرفت زنان در رویاروئی با یک مردسالاری وقیح که نه تنها در حوزه های اسلامیستها که در میدان تحریر و دیگر اماکن عمومی هم با آن دست به گریبان بوده و هستند، به نوبه ی خود چشمگیر است.
اما از طرف دیگر، توهمی که به ارتش هست و در تقابل منحوس صهیونیسم و شوونیسم عرب، بیش از نیم قرن است که تقویت میشود، مانعی است در برابر قاطعیت تودها برای دست بردن به قدرت. آنان، به نظر میرسد، از ماههای پیش از انقلاب ماهم عقبترند. آنوقت ما علیه ‘ارتش ضدخلقی’ و برای ‘خلع سلاح’ آن، شعار میدادیم و شعار ناسیونالیستها و اسلامیستها ‘ارتش برادر ماست’ بود! شاید خیلیها یادشان باشد که وقتی اسلامیسها در مریوان شعار ‘ارتش برادر ماست’ را سردادند، زنده یاد جلال نسیمی (که بعدها توسط خلخالی جلاد اعدام شد) پیشاپیش صف تظاهر کننده، به طرف جمعیت بر گشت، دستهایش را به طرفین باز کرد و با صدائی رسا فریاد زد: ارتش برادر ما نیست! ارتش برادر مارا کشته! سرباز برادر ماست! و طنین شعار ‘سرباز برادر ماست’ اسلامیستها را خفه کرد. چنین روحیه ئی بود که منجر به حمله به پادگانها و ضربه خوردن ارتش در ایران شد؛ ضربه ئی که بورژوازی اسلامیست آنرا با تاسیس سپاه پاسدارانش جبران کرد.
ما نظیر این سه دستاورد را در ترکیه هم میبینیم: پس زدن اسلامیسم، تقویت تشکلهای کارگری و به میدان آمدن پیروزمند زنان! اما تشکل کمونیستی کارگری و آماده شدن برای دست بردن به قدرت هنوز در گرو اینست که کارگران، به مثابه ی یک طبقه، از سد سندیکالیسم بگذرند، سیاسی شوند و در یک کلام خود را شایسته ی تصاحب جامعه بدانند! اینهم، به باور من در گرو نیرومند شدن طبقه ی کارگر در سطح جهانی و کسب دستاوردهای جنبش مطالباتی کارگری در سطح بین المللی است که نمونه هائی از آن را در مصر، ترکیه، برزیل، ایران و غیره میبینیم
مصلح ریبوار
jm.rebwar@gmail.com
www.rebwar.nu