دروغهای اوباما

دروغهای بیشمار اوباما در سخنرانی پیروزی را قلمهای تواناتری باید افشاکنند. هدف این نوشته کدشکنی دروغهای واضحتر این شازده است که به این زودی خشم فروخورده ی انسانهای شریف امریکایی را نادیده گرفته و به خود مدال شازده ی محبوب میدهد. مشکل اینجاست که دروغهای این شازده، اشک بعضی آدمهای معصوم را هم در میآورد! به خصوص درایران و در میان خشم مردم علیه وحشیگری حاکم, ممکن است این چاپلوسیها زمینه ی پذیرش داشته باشد.

دهها میلیون انسان شریف در آمریکا, اوراق رای را, به جای کارناوال انتخاباتی, به اشغالدانها سپردند! آری, دهها میلیون انسان عاقل و بالغ در آمریکا, وعده های ایشان در باره ی <زندگی شیرین پشت پیچ بعدی> را یک دروغ بیشرمانه ی یک رهبر سرمایه داری تعبیر کردند و او را عوامفریبی دیدند که پس از سالها تحمیل بحران اقتصادی به مردم, وعده ی استثمار شدن بازهم وحشیانه تر میدهد، که با سخنانی به عاریت گرفته از جان کندی, طلبکاری امریکایشرا به یاد مخاطبانش میآورد که بازهم جان بکنند و حالاحالاها منتظر آسایش نباشند!
ایشان بیشرمانه ادعا میکنند که دهه ی جنگ تمام میشود در حالیکه جهنم لیبی و سوریه و آتش القاعده در سراسر خاورمیانه از برکات پنتاگون ایشان است. به علاوه,هرازگاهی با تهدید گزینه ی نظامی علیه ایران, تهدید به جهنمی میکند که ابعادش باورنکردنیست.
و دروغهای میراثیش از معاویه و خمینی که گویا فقیر و غنی, همه باهم, رویای مشترک دارند؛ ایشان هم میگویند: مهم نیست… فقیر یا غنی باشید… همه باهم رویای امریکا را میسازیم! این عوامفریبی را اما دهها میلیون از مردم شریف آمریکا که خواهان تغیرات جدی و رادیکال هستند, باور نکردند. آنان به همه ی ننه من غریبم های این شازده بی اعتنایی کردند و ورقه ی رای را توی صورتش زدند.
شاید کسانی, از اشک به چشم آمدگان, دلگیر شوند که بالاخره این یارو در مقابل رژیم هار حاکم برایران ایستاده است! اینجا هم تنها خواجه یی ساده دل باور میکند که ایشان و رژیمشان چیزی بیشتر از رام کردن یک رژم سرکش را, در ایران, مد نظر داشته باشند؛ چرا که این حقیقت را این شازده و دستیارانش بارها به روشنی گفته اند. چنانچه به رام کردن رژیم هم موفق نشوند, سوغاتشان اگر جنگی دهشتناک نباشد, اژدهایی را درآستین دارند که در زمان اعلیحضرت فقید مار آنرا تجربه کردیم. بی تردید, اردنگی کردن آن اژدها هم پای ماراخواهد بوسید, امابه بهای مصائب بازهم بیشتری! به همان نشانی که سی وچند سال پیش فکر نمیکردیم رژیمی هارتر از رژیم شاه در انتظارمان باشد میتوانیم اطمینان داشته باشیم که رژیم سوغاتی کودتاگران ۲۸ مرداد, معصوم تر از رژیم فعلی نخواهد بود.
در مجال این نوشته ی کوتاه نیست که آلترناتیوی معرفی شود اما عمق اندیشه ی درخشان روزا لوکزامبورک اینجا روشنتر میشود که گفت: سوسیالیسم یا بربریت! آری,چنانچه سوسیالیسم آلترناتیو نباشد بربریتی حاکمیت میکند که به چنین شازده یی, به جای دادخواست محاکمه به عنوان جنایتکار جنگی, جایزه ی نوبل صلح میدهد؛ بربریتی که به جای ایشان, یک همپالگی فاشیست و کوردل را کاندید ریاست دهشتناکترین ماشین جنگی تاریخ میکند که میخواهد, از جمله, قوانین شریعت را در آمریکا زنده کند.
اگر ما این بربریت را نمیخواهیم چه آلترناتیوی به جز سوسیالیسم؟