امپریالیسم؛ از یک نگاە بەڕوزشدە

تقدیم بە یاد “نهم ژانویە”، طلیعەی انقلاب ــ1905٭


امپریالیزم سرمایە، ضد ارزشهای دمکراتیک سرمایەداری مترقی قرن هجدە است. این حقیقت را، لنین ما، یکصد سالی هست کە تٸوریزە کردە:
انباشت فزایندەی سرمایە، در اواخر قڕن نوزدە، چنان سرعتی گرفت کە دوران سرمایەی ڕقابتی، از اواٸل قرن بیستم، بەسرآمد! بە دنبال آن، زمینەی عینی و اقتصادی دمکراسی سرمایەداري، ازبین رفتە و سرمایەی کلان انحصاري پیشتاز شد، این سرمایەی انحصاري، دیگر، نە با دمکراسی کە با استبداد، استبدادی سخت و خونین همخوان میشد!
دوران سرمایەی ڕقابتی، از اواٸل قرن بیستم، بەسرآمد؛ زمینەی عینی و اقتصادی دمکراسی سرمایەداري، ازبین رفتە و سرمایەی کلان انحصاري، نە با دمکراسی کە با استبداد، همخوان شدەاست!
سرمایەی کلان، علاوەبر جنگهای جهانیش، علاوەبر جنگ افروزیهای مداومش، در سیاست هم، اصلا دمکرات نماندە بلکە، بەدنبال فاشیسم در اشکال گوناگون و خواهان استبدادهای خونخواراست؛ هرقدر و هرجا زورش برسد، بەدنبال کمڕنگ کردن و حتی محو دمکراسیست؛ علاوە بر هیتلر و فرانکۆ و پوتین و ،،،
در پنجاە سال اخیر، نمونەهای حکومت مطلوبش را، در شاە، در پینوشە، در جمهوری اسلامی، در طالبان و داعش و… هم یافتەاست! در سوٸد و آلمان و امریکا و… غرب پیشڕفتە هم، بە دستاوردهای ما یورش میآورد؛ بە مرخصیها و سن بازنشستگی و غیرە حملە میکند، فاشیستها و ترامپیستها را بە پارلمان و کنگرەهایش میبرد؛ در چین و ماچین، بردگی مزدی آشکارتری برقرار میکند و…
چشم آن متوهمانی روشن کە با عناوینی نظیر جهان مدرن و غیرە، چشم بەروی گندیدگي امپریالیستي میبندند و امیدشان بە “غرب” است؛ جنبش سۆسیالیستی و کمونیستی کارگران همین غرب را دور میزنند، این جنبش مدافع ارزشهای دمکراتیک و سوسیالیستي را بە فراموشي سپردەاند؛ این جنبش را، کە مدافع حقوق ماست و از مثلا پاٸین آوردن سن بازنشستگی گرفتە تا حق پناهندگی تا حق برابر زنان اسلام زدە و تا مقاومت سوسیالیستی در برابر فاشیسم و در برابر ترامپیسم، ایستادە و امید واقعی جهان است را نمیبینند؛ این جنبش کمونیستي، مورد عنایت این “چپ” بورژواٸی نیست!
احزاب دور و بر ماهم، متٲسفانە، در ستراتژی انقلاب آتی، جاٸی برای همبستگی و سازماندهی این جنبش جهانی، ندارند و درعوض، با تخفیف دادن اهداف سوسیلیستی، بە همان “غرب” (نە بە جنبش کارگری مبارز در غرب و یا در شرق) بلکە بە بورژوازی “خوش-خیم” امید بستەاند. آنان، دراین توهم اند کە امپریالیسم وحشی، (در صورت قدرتگیری حتی) تحملشان خواهد کرد و امثال خمینی و طالبان و داعش یا انواع جدید دینوسورهای سیاسی نظامی سراغشان نمیفرستد!
این چپ بوڕژواٸي، متحد ستراتژیک خود را، نە در همبستگی انقلابی جنبش بین المللی کارگری کمونیستي، کە در وزرا و پارلمانتارهای بورژوازي میبیند!! البتە، جنبش قدرتمند سوسیالیستي و کمونیستي کارگری ما، فعلا، بەصورت متحد و سازمان- یافتە، در دستڕس نیست؛ اما در دیدڕس هست؛ در افق ما هست و تنها نیروی قابل اتکا و اعتماداست. ما از سازمان دادن این نیروی عظیم، ناچاریم! مگر آنکە سر در برف فروکنیم و بار دیگر و بارهای دیگر، در دام امپریالیسم بیرحم طالبان-پروڕ و داعش-پرور، بیفتیم! کار آسانی نیست؛ اما، اولا، در قدرت ما هست، ثانیا، این، آخرین کار سخت و دشوار ماست!
پس از آن، برچیدن این ستمکدەو پایان دادن بە این وحشیگری ماقبل تاریخي، بە یک روتین تبدیل و با سرعت فزایندە، بەپیش خواهدرفت؛ همراە آن هم، بە تمدن واقعي بشري میرسیم!
زندەباد همبستگی انقلابی جنبش جهانی کمونیستي کارگری